در کتاب الکترونیکی که در نفی قرآن منتشر شده است بیان شده که طبق آیات قرآن حج مناسک یک امت خاص است، پس مخصوص اعراب است و نه همه و اهل سنت نیز به جز ایام حج به مکه نمیروند و این حج ما برای خدا هیچ منفعتی ندارد.
نویسنده در ابتدای کتاب مدعی شده است که سالها مسلمان و شیعهی بسیار عالمی بوده است! چنان چه همهی کتب و رسالهها را نیز مطالعه نموده! اما معلوم است که از ابتداییترین علوم (به ویژه علوم قرآنی) بیبهره است و فقط با بغض، عناد و لجاجی که دارد، مأمور شده تا ضد تبلیغی به راه بیاندازد. نویسنده به دو آیهی ذیل استناد نموده است که حج فقط مخصوص اعراب میباشد:
«وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهيمَةِ الْأَنْعامِ فَإِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتينَ» (الحج - 34)
ترجمه: براى هر امتى عبادتى داديم تا نام خدا را بر حيوانات بسته زبان كه روزيشان كرده است ياد كنند، پس معبود شما خداى يگانه است، مطيع او شويد و فروتنان را بشارت ده.
«لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً هُمْ ناسِكُوهُ فَلا يُنازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ وَ ادْعُ إِلى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلى هُدىً مُسْتَقيم» (الحج – 67)
ترجمه: براى هر امتى طريقى براى قربان كردن مقرر كرديم كه هر يك پيرو طريق خويش است در اين كار با تو مجادله نكنند و تو به سوى پروردگارت دعوت كن كه تو بر [صراط مستقیم] هدایت قرار گرفتهای.
نویسنده نه تنها هنوز فرق موضوع اطلاق واژهی «امت» را نمیداند و نمیفهمد که به همه ی مسلمان و یا پیروان حضرت محمد (ص) امت اطلاق میشود، مانند امت عیسی مسیح یا موسی (ع) که به همهی مسیحیان یا کلیمیان اطلاق میگردد و نه فقط قوم بنیاسرائیل و ضمناً گمان میکند که هر کجا واژه «مناسک» آمد حتماً مربوط به حج است(؟!)، بلکه معلوم نیست از کجای این دو آیه استنباط کرده که «حج مخصوص اعراب است و نه دیگران»! و نیز معلوم نیست که چرا دست کم آیات صریح قرآن کریم راجع به «حج» را مطالعه ننموده است و برای ادعای خود به آیات مربوط به ذبح و یا قربانی اشاره میکند؟!
به عنوان مثال: خداوند کریم میفرماید: حج اجازه و فرصتی است از جانب پروردگار و رسول او به همهی انسانها (نه تنها مسلمانان) که در یک جا جمع شوند و بیزاری و برائت خدا، پیامبر و خودشان از مشرکین را اعلام نمایند:
«وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَريءٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ وَ رَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَ بَشِّرِ الَّذينَ كَفَرُوا بِعَذابٍ أَليمٍ» (التوبه - 3)
ترجمه: (و اين آيات) اعلامى است از خدا و پيغمبرش به مردم (نه فقط اعراب) در روز حج اكبر كه خداوند و رسولش بيزار است از مشركين، حال اگر توبه كرديد كه توبه برايتان بهتر است، و اما اگر سر پيچيديد، پس بدانيد كه شما ناتوان كننده خدا نيستيد، و تو (اى محمد) كسانى را كه كفر ورزند به عذاب دردناكى بشارت ده.
نویسنده با جهالت تمام تصریح کرده که این حجی که مردم به جای میآورند به نفع الله نیست، بلکه به نفع اعراب است! و این قدر نمیداند که خداوند غنی است و نیازی ندارد که به دنبال منعفتی باشد و اساساً خدای نیازمند و جستجوگر برای منفعت، خدا نیست. چرا که منفعت یعنی جبران نقص و رسیدن به کمال.
کافی بود نویسنده، اگر حوصله و توان قرائت همهی قرآن کریم را ندارد، دست کم برای رد کردن هم که شده، سورهی حج را یک بار میخواند تا متوجه شود، اولاً حج برای همگان وضع شده است و ثانیاً خداوند نیازی به هیچ یک از عبادات ما ندارد، بلکه دستوراتی که داده برای منفعت و کمال خود ما میباشد.
«وَ إِذْ بَوَّأْنَا لِابْرَاهِيمَ مَكاَنَ الْبَيْتِ أَن لَّا تُشْرِكْ بىِ شَيًْا وَ طَهِّرْ بَيْتىَِ لِلطَّائفِينَ وَ الْقَائمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ - وَ أَذِّن فىِ النَّاسِ بِالحَْجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَ عَلىَ كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كلُِّ فَجٍّ عَمِيقٍ - لِّيَشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ وَ يَذْكُرُواْ اسْمَ اللَّهِ فىِ أَيَّامٍ مَّعْلُومَتٍ عَلىَ مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِيمَةِ الْأَنْعَمِ فَكلُُواْ مِنهَْا وَ أَطْعِمُواْ الْبَائسَ الْفَقِيرَ». (الحج 26-28)
ترجمه: و چون ابراهيم را در مکان بیت قرار دادیم (در آن روز بیت تخریب شده بود و فقط مکانش نزد خداوند معین بود) و [و مقرر داشتيم] چيزى را با من شريك نپندارد و خانهام را براى طواف كنندگان و مقيمان و سجدهگزاران (همهی مؤمنین و نه فقط اعراب) پاكيزه دارد - و به او گفتيم مردم (نه فقط اعراب) را نداى حج ده تا پياده سوى تو آيند و سوار بر مركبهاى لاغر شده از دورى راه از درههاى عميق بيايند - تا شاهد منافع خويشتن باشند و نام خدا را در ايامى معين ياد كنند كه ما شما را از حيوانات روزى داديم، از آن بخوريد و به درمانده فقير نيز بخورانيد.
در آیهی ذیل نیز خداوند تأکید مینماید که حج برای همهی انسانها وضع شده است و خداوند نیز نه تنها از انسان و اعمال عبادی او، بلکه غنی از عالمیان بینیاز است و احکام او به نفع مخلوق است و نه خالق.
«فيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمينَ» (آل عمران -97)
ترجمه: در آن خانه آياتى روشن و مقام ابراهيم هست و هر كس داخل آن شود، ايمن است و بر هر انسانی كه مستطيع باشد، زيارت آن خانه واجب است. و هر كس به اين حكم خدا كفر بورزد، خدا از همه عالم بىنياز است.
در آیهی ذیل یک بار دیگر خداوند متعال تأکید مینماید که کعبه را برای همه «للناس» وضع کرده است و البته دستور میدهد که باید از بتها، کفار، مشرکین و ... پاک شود، تا اولاً مؤمنین از گزند آنها در امان باشند و بتوانند در یک جا دور هم جمع شوند و ثانیاً مکان مطهر، برای دعا، عبادت، طواف و اعتکاف از کثافات بتپرستی، کفر، شرک، معصیت و ... پاک شده باشد:
«وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْعاكِفينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ» (البقره - 125)
ترجمه: و چون خانه كعبه را مرجع امور دينى مردم (نه فقط اعراب) و محل امن قرار داديم (و گفتيم) از مقام ابراهيم جايى براى دعا بگيريد و به ابراهيم و اسماعيل فرمان داديم كه خانه را براى طواف كنندگان و آنها كه معتكف ميشوند و نمازگزاران كه ركوع و سجود ميكنند (هر مؤمنی و نه فقط اعراب) پاك كنيد.
در آیه ذیل نیز خداوند تأکید دارد که کعبه و بیتالله الحرام را برای قیام همه مردم بر علیه کفر و شرک قرار داده است که فواید این قیام نیز متوجه خودشان خواهد بود.
«جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِّلنَّاسِ...» (المائده - 97)
ترجمه: خداوند مكه را بيت الحرام و مايهی قیام و قوام مردم قرار داده است ... .
در بارهی عزیمت به خانهی خدا در غیر ایام حج نیز نویسنده نمیداند که «حج» و «عمره» دو مناسک جدا از هم هستند که حج یک بار در عمر بر مستطیع واجب است و عمره مستحب است و حج ایام معلوم و معینی دارد، اما عمره زیارت است و انجام آن در هر زمانی ممکن است. در آیهی ذیل ضمن آن که به هر کدام جداگانه اشاره نموده، تأکید دارد که باید در حج و عمره قصدتان خدا باشد و اعمال را برای رضا خدا انجام دهید تا فایده ببرید و ضمناً تصریح نموده است که حج برای غیر اتباع آن کشور نیز واجب است و در نهایت تأکید دارد تا مبادا این حکم خدا را رد کنید:
«وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَريضاً أَوْ بِهِ أَذىً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ ذلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ» (البقره - 196)
ترجمه: حج و عمرهاى را كه آغاز كردهايد تمام كنيد حال اگر مانعى شما را از اتمام آن جلوگير شد هر مقدار از قربانى كه برايتان ميسور باشد قربان كنيد و سرهايتان را نتراشيد تا آن كه قربانى به محل خود برسد پس اگر كسى مريض بود و يا از نتراشيدن سر دچار آزارى مىشود سر بتراشد و كفاره آن را روزه بگيرد يا صدقهاى دهد يا گوسفندى ذبح كند و اگر مانعى از اتمام حج و عمره پيش نيامد پس هر كس كه حج و عمرهاش تمتع باشد هر قدر از قربانى كه مىتواند بدهد و اگر پيدا نمىكند و يا تمكن ندارد به جاى آن سه روز در حج و هفت روز در مراجعت كه جمعاً ده روز كامل مىشود روزه بدارد، البته اين حج تمتع مخصوص كسانى است كه اهل مكه نباشند و بايد از خدا بترسيد و حكم حج تمتع را انكار مكنيد و بدانيد كه عقاب خداوند شدید است.
و اما در خصوص به عمره نرفتن مسلمانان اهل سنت: اولاً چگونگی عمل آنها ملاک تشخیص و صحت احکام نمیباشد و ثانیاً به طور کل به آنها نیز دروغ بسته است. در هر فصلی از ایام سال که به عمره مشرف شوید، شاهد خواهید بود که تعداد شیعیان و از جمله ایرانیان، بسیار کمتر از مسلمانان اهل سنت از اتباع کشورهای گوناگون میباشد.
نویسنده و هم فکرانش راجع به پول و ثروت مسلمین و این که در کجا و در چه راهی خرج میکنند نیز نباید نگران باشند. در هر حال هر کسی – از مؤمن گرفته تا کافر و منافق – جان و مال خود را راه نزدیکی (قرب) به معبود و محبوب خود هزینه میکند. چنان چه نویسنده زمان، عمر، مال، دنیا و آخرتش را برای جلب رضایت و نزدیکی به معبودش هزینه کرده است.
ملاحظه: یکی از عباداتی که در هر عصری بیش از سایر عبادات موجب خسران و تبعاً ناخوشنودی کفار و مشرکین قرار میگیرد، مناسک حج است. چرا که بزرگترین سازمان ملل مسلمان، کنگرهی جهانی، سمینار توحیدی و محل اتحاد مسلمانان توانمند است.
در این مراسم، مسلمانانی که از بضاعت و توان مالی برخوردار هستند، با کنار گذاشتن مرزهای رنگ، زبان، جغرافیا، ثروت، پوشش ظاهر و ... از اقصی نقاط عالم به دور هم جمع میشوند تا با اتحاد و یک پارچگی برای تجات خود و سایر مسلمانان و همهی انسانها از یوق بندگی کفار و مشرکین چارهای بیاندیشند.
البته اگر چنین نکنند، مشکل از خودشان است و نه از احکام. چنان چه اگر در سازمان ملل برای ملل کاری نکنند، مشکل از خودشان است و نه از سازمان ملل. لذا «حج» بالقوه دارای چنین شرایط، امکانات و توانی (پناسیلی) هست و همین امر، به ویژه پس از انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام (ره) که موضوع ضرورت «برائت از مشرکین» طرح شد، سبب گردیده تا سران کفر و شرک، بیش از سایر عبادات مسلمین، از حج بترسند و انواع حیل متوسل شوند تا مانع اجتماع مسلمانان توانمند در این کنگرهی عظیم گردند.
« يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فيهِ قُلْ قِتالٌ فيهِ كَبيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ كُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ ...» (البقره – 217)
ترجمه: از تو از ماه حرام و قتال در آن مىپرسند بگو قتال در ماه حرام گناهى بزرگ است ولى جلوگيرى مشركين از راه خدا و كفر به آن و جلوگيريشان از رفتن شما به مسجد الحرام و بيرون كردن مؤمنين را از آنجا نزد خدا گناه بزرگترى است چون فتنه است و فتنه جرمش از قتل بزرگتر است ... .
« وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ وَ سَعى في خَرابِها أُولئِكَ ما كانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظيمٌ» (البقره - 114)
ترجمه: و كيست ستمكارتر از كسى كه مردم را از مساجد خدا و اين كه نام خدا در آنها برده شود جلوگيرى نموده در خرابى آنها كوشش مىكنند اينها ديگر نبايد داخل مساجد شوند مگر با ترس. اينها در دنيا خوارى و در آخرت عذابى بزرگ دارند.